دانلود مداحی از تل زینبیه رسیدم که وای وای از حسن عطایی

📜 شعر مداحی حسن عطایی از تل زینبیه رسیدم که وای وای📜
✿────「✿✿✿」────✿
از تل زینبیه رسیدم که وای وای♪ℐ♪
بالا سرت نشستم و دیدم که وای وای♪ℐ♪
نیزه ز جای‌جای تن تو در آمده♪ℐ♪
حتی لباس‌های تن تو در آمده♪ℐ♪
جمعیتی که بود به گودال جا نشد♪ℐ♪
یک ضربه و دو ضربه… ولی سر جدا نشد♪ℐ♪
دیدم کسی حسین مرا نحر می‌کند♪ℐ♪
آقای عالمین مرا نحر می‌کند♪ℐ♪
من را ببخش دست به گیسوی تو زدند♪ℐ♪
من را ببخش چکمه به پهلوی تو زدند♪ℐ♪
فرصت نشد ز خاک بگیرم سر تو را♪ℐ♪
فرصت نشد در آورم انگشتر تو را♪ℐ♪
می‌خواستم ببوسمت اما مرا زدند♪ℐ♪
ناراحتم کنار تو با پا مرا زدند♪ℐ♪♪ℐ♪
بین من و تو فاصله‌ها سد شدند آه♪ℐ♪
با اسب از روی بدنت رد شدند آه♪ℐ♪
در شهر کوفه بود که بال و پرم شکست♪ℐ♪
نزدیک خانه‌ی پدریّ ام سرم شکست♪ℐ♪
باور نمی‌کنی که سرم سایبان نداشت♪ℐ♪
در ازدحام, محمل من پاسبان نداشت♪ℐ♪
✿────「✿✿✿」────✿
برای حمایت از صاحب این اثر لینک این پست را در صفحات اجتماعی خود به اشتراک بگذارید.
همچنین خواهشمندیم با نظرات و پیشنهادات خود ما را یاری بفرمایید.
کلام آخر در صورت مشاهده مشکل در متن آهنگ ، پست و یا غیر مجاز بودن پست از طریق فرم تماس به ما اطلاع بدهید.